rimut

  • ۰
  • ۰

بی تردید آنقدر که «کامبوزیا پرتوی» به خاطر فیلمنامه هایش شناخته شده است، فیلم هایش آن اعتبار نهفته در فیلمنامه ها را برایش به همراه نیاورده است. «گلنار»، «گربه آوازه خوان» و «ننه لالا و فرزندانش» فیلم های نسبتا خوبی بودند که در حیطه کودک و نوجوان مطرح شدند، اما او این بار به سراغ مضمونی رفته است که بر دستیابی به یک زبان گفتگوی تازه در میان افراد، تأکید دارد.

هنر و ادب / نقد فیلم


«کافه ترانزیت» داستان زنی به نام «ریحان» را روایت می کند که پس از مرگ شوهرش، سعی می کند روی پای خود بایستد و خانواده اش را اداره کند. در این مسیر در برابر تقاضای برادرشوهرش، ناصر که طبق سنت های بومی آن منطقه باید با او ازدواج کند، ایستادگی می کند. زن قهوه خانه شوهرش را که مکان رفت و آمد و توقف رانندگان بین راه است، دوباره راه اندازی می کند. در چنین شرایطی، رابطه ای عاطفی میان «ریحان» و یک راننده یونانی شکل می گیرد که «ریحان» را بر سر چندراهیِ انتخاب قرار می دهد.


استفاده از سه نمای متفاوت در سکانس آغازین فیلم با ارائه دیدگاههای مختلف در باره شخصیت اصلی که فقط به صورت یک نام مطرح می شود، آشنایی و قضاوت مخاطب در باره او را دستخوش تعلیق می کند و دامنه اطلاعات داستان نه به صورت نردبانی، بلکه در قالب یک منحنی پر از اوج و فرود به بیننده ارائه می شود. به طوری که مردِ یونانی از «ریحان» به عنوان جایگزین عشق گمشده اش بعد از پنج سال تنهایی و سرگشتگی در جاده می گوید. دختر روس در باره حس همدلی و امنیتی که در قهوه خانه «ریحان» یافته است، سخن می راند و برادرشوهر «ریحان» از بی آبرویی و بدنامی خیالی که زن به بار آورده، نزد روحانی منطقه شکایت می کند. با چنین روشی، فیلم، مخاطب را وا می دارد تا با همین سرنخ ها از طرح و توطئه، پیشاپیش داستان را در ذهن خود بسازد و همواره پیش فرض های خود را با رویدادهای فیلم به قیاس بگذارد و از کشف و شهود در پروسه روایی آن لذت برد.


در ادامه داستان با بازگشت به گذشته و آشنا شدن با شخصیت «ریحان»، بیشترین


ضعف را چندگانگی در روایت به فیلم تحمیل می کند، به طوری که گاهی خط داستانی از طریق اشخاص روایت می شود و گاه از دید دانای کل. این روایتگری ترکیبی و متغیر، هر چند باعث شکستن زمان و ایجاد تعلیق در به دست آوردن دامنه و عمق اطلاعات داستان می شود، اما در بعضی از مواقع زنجیره علّی و معلولی را دچار گسستگی می کند. مثل زمانی که روایت از زبان مرد یونانی گفته می شود ولی ضمن آن، ما «ریحان» را نیز در موقعیت هایی می بینیم که قطعا مرد یونانی از آنها خبر نداشته است. در واقع فیلمساز روایتگری عینی را به مثابه یک خط محوری برگزیده که گاهی در جستجوی لایه های عمیق ذهنی، برای لحظاتی از آن جدا می شود و بعد از چندی دوباره به آن رجعت می کند.


البته فیلم با شکست تداوم خط روایت، امکان پرداختن به گستره وسیع تری از جغرافیا، روابط و مناسبات میان انسان ها را می یابد که به جنبه فرازمانی و فرامکانی قصه کمک زیادی می کند و بدین صورت با گریز زدن به مکان ها و آدم ها با ملیت های مختلف، از چارچوب جامعه ایرانی فراتر می رود. آن چنان که فیلمساز با طرح قصه فرعی دختر روس در بطن داستان اصلی زندگی «ریحان»، معضل نقض حقوق زن را محدود به این سوی مرز نمی کند و آن را همچون یک بحران فرامرزی و جهان شمول می نگرد. همچنین با پرسه زدن در خلوت آدم هایی از جنس متفاوت، درد مشترک آنها را به هم پیوند می زند. گویی قهوه خانه «ریحان» پاتوق


همه کسانی است که تنهایی و بی سر و سامانی شان در یک نقطه با هم تلاقی کرده است؛ حس راحتی و آرامش راننده ها با ملیت های گوناگون مبنی بر اینکه قهوه خانه را همچون خانه خود می دانند، بر این موضوع تأکید می ورزد.


به هر حال باید گفت تم فیلم بر روابط دوستانه، همدلی و تعامل میان ملیت ها اصرار دارد و برای پرداخت به چنین مفهومی، چه عنصری بهتر از یک قهوه خانه بر سر مسیر ترانزیت رانندگان مختلف. به همین دلیل است که قهوه خانه از شخصیت و کارکرد دراماتیک برخوردار است، چون جدا از موقعیت مکانی خویش، به عنوان یکی از مؤلفه های پیش برنده ماجراها مطرح می شود.


فیلم قصد دارد تا دلیل پیوند، قرابت و انس قلبی انسان ها را در همدلی و مفاهمه دلی بیان کند، نه در داشتن زبان و لهجه مشترک. اعتراض «ناصر» به «ریحان» این است که می گوید: «چطور زبان یونانی را می فهمید ولی حرف ما را که خودی هستیم، نمی فهمید؟» و یا لحظاتی که «ریحان» و دختر روس بی آنکه زبان یکدیگر را بفهمند، با هم درددل می کنند، اشک می ریزند و به دلداری هم می پردازند، تجلی نوعی همزبانی و همدلی شورانگیز انسانی است که می تواند تمام مرزبندی ها و قراردادهای جبری بین المللی را بشکند.


«پرتوی» از همین موضوع برای استفاده از یک شیوه بکر برای گفتگوها سود جسته است، به گونه ای که گفتگوها به جای کاربرد معمولی خویش در جهت ارائه اطلاعات به مخاطب، به صورتی طراحی شده اند که غالبا به واسطه آنها اطلاعات داستانی میان کاراکترها رد و بدل می شود و بیننده از خلال همصحبتی شخصیت ها، مفاهیم مورد نظر را به دست می آورد.


فیلم علاوه بر چنین رویکردی، نگاهی منتقدانه به بعضی از آداب و رسوم ارتجاعی مناطق مرزی و وضعیت محتوم زنان در آن موقعیت ها نیز دارد.


«ریحان» زن بیوه ای است که می خواهد بدون اتکا به هیچ مردی، خانواده خود را سر و سامان بدهد و اداره کند. برای او تفاوتی ندارد که آن مرد، برادرشوهر عیالوارش باشد که تلاش می کند به اجبار او را زیر پر و بال خود بگیرد و یا یک راننده یونانی که با زبان عشق و دوستی به او پیشنهاد همسفری بدهد. «ریحان» حاضر نیست به خاطر هیچ یک از آنها، استقلال فردی و عزت نفس خویش را از دست بدهد. او ترجیح می دهد تا در رستوران ها یا قهوه خانه های غریبه آشپزی کند، اما زیر بار منّت خودی ها نرود و به کسی


باج ندهد و این سختکوشی و ایستادگی را از مادری آموخته که بعد از گم شدن پدرش در جنگ سرش به کار گرم باشد؛ از باغداری و کارگری در ساختمان ها گرفته تا کلفتی در خانه ها را بر خود روا داشته تا نیاز نباشد دستش را جلوی هر کس و ناکسی دراز کند.

منبع:hawzah

  • ۹۸/۰۳/۲۵
  • rimut rim

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی